شب سراب نیرزد به بامداد خمار ؛ داستان از بگو مگوی دختری جوان به نام سودابه با مادرش آغاز می شود.دختر می گوید تصمیم خود را برای ازدواج گرفته و اصرار مادرش، ناهید، در منصرف کردن او بی ثمر خواهد بود. مادر، پس از آن که در می یابد عشق دخترش را کور و کر کرده و بحث و استدلال دیگر در او کارگر نیست به عنوان آخرین تیر ترکش از او می خواهد که به داستان زندگی عمّه جانش، که اکنون پیرزنی هفتادوچندساله است، گوش فرا دهد، و قول می دهدکه از آن پس دیگر دختررا باتصمیم خود آزاد بگذارد. آنچه در پی می آید و اصل داستان را تشکیل می دهد حکایتی است که عمّه ای سالخورده و تجربه اندوخته برای برادر زاده جوان خود- که به تشخیص همگان نسخه دوّم خود اوست – تعریف می کند و داستانی پر از فراز و نشیب و صحنه های عاشقانه زیبا و صحنه های تلخ و دردآور که قطعا ناراحت و غمگین خواهید شد. اگر مفید بود لایک کنید
![کتاب بامداد خمار اثر فتانه حاج سید جوادی کتاب بامداد خمار اثر فتانه حاج سید جوادی](https://dkstatics-public.digikala.com/digikala-products/1293730.jpg?x-oss-process=image/resize,m_lfit,w_60,h_60/quality,q_80)